آشپز کوچولو
سلام گل قشنگم اخیرا هر وقت آشپزی میکنم این مبل کوچولوت رو میاری جلو گاز میذلری فضولی میکنی. یا به شعله ها دست میزنی یا میخواهی هم بزنی،دختر مامان برای غذا پختن عجله داره. اینجا هم داری با آشپزخونه خودت غذا برامون میپزی. هر وقت هم خیلی اذیت کنی چندتا بادام و یک گوشتکوب بهت میدم سرگرم میشی. یک شب داشتی با عمو حمیدرضا بازی میکردی رفتی فرار کنی با سرعت دویدی پات گیر کرد به سیم جاروبرقی و افتادی دستت هم به سیم کشیده شد آسیب دید بمیرم برات دستت این شکلی شده نفسم. ...